محل تبلیغات شما

گذشته از دعای عرفه، دعاها و مناجات امام حسین(ع) در کربلا بویژه در روز عاشورا نیز لبالب از عشق و عرفان بی منتهاست. امام پیش از آغاز جنگ این دعا را بر زبان جاری کرد:  اللهم انت ثقتی فی کل کرب و رجائی فی کل شدّه، و أنت لی فی کل امر نزل بی ثقه و عُدّه. [1]  خدایا در هر سختی اعتماد من تویی و در هر دشواری امید من تویی، و در هر کاری که بر من فرود آید اعتماد و سرمایه من تویی.

  در دو صحنه از رویدادهای تلخ کربلا یکی از زیباترین جملات و زمزمه های عارفانه بر زبان امام(علیه السلام) جاری شد، مضمون آن جمله این است: چون آن چه بر سر من می آید در مرأی و منظر الهی است بر من آسان است.

  نخستین صحنه زمانی بود که امام (علیه السلام) در لابلای نبرد به خیام برگشت و فرزند خردسالش عبدالله رضیع { علی اصغر شیرخوار } را طلبید تا با او خداحافظی کند و خواهرش زینب آن فرزند را در حالی که چشمانش از شدت تشنگی در حدقه فرو رفته بود، به امام داد. امام حسین (علیه السلام) فرزندش را در دامن خود نشاند و فرمود: چون جدّ تو مصطفی دشمن این مردم است، آنان از رحمت خدا دورند. و چون خواست او را ببوسد، تیر حرمله بن کاهل آمد و بر گلوی علی اصغر نشست. امام (علیه السلام) دست خود را زیر گلوی او گرفت و وقتی دست پر از خون شد آن را به سمت آسمان پرتاب کرد در حالی که می فرمود:  هوّن ما نزل بی انه بعین الله تعالی.  [2]

  در دومین برگ کتاب عرفان هنگامی که امام (علیه السلام) به تنهایی به کارزار می پرداخت و هجوم سپاه سنگ دل عراق بر امام سخت شد و تشنگی بر ایشان فشار آورد، تیری بر پیشانی امام (علیه السلام) نشست. پس از بیرون آوردن تیر، خون بر چهره امام جاری شد. امام ی ایستاد تا شاید استراحتی کرده باشد. در این هنگام مردی پلید سنگی به سوی ایشان پرتاب کرد; سنگ به پیشانی امام(علیه السلام) برخورد کرد و چون خون بر چهره جاری شد امام لباس خود را بالا گرفت تا خون را از چشمانش پاک کند. در این لحظه شخصی دیگر با تیری که سه شعبه داشت قلب امام (علیه السلام) را نشانه گرفت. تیر بر قلب امام (علیه السلام)نشست و فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله. آنگاه تیر را از پشت سر خود بیرون کشید و خون همچون ناودان از بدن ایشان جاری می شد. امام (علیه السلام) دست خود را زیر جراحت گرفت و هنگامی که از خون پر شد آن را به سوی آسمان پاشید در حالی که این جمله را ترنّم داشت: هوّن علی مانزل بی أنه بعین الله. [3]

  این حوادث تلخ پی در پی همچون باران بر سر امام (علیه السلام) فرود آمد و ایشان به جای ناله و شکوا از این مصائب می گفت: چون این تلخی ها در محضر الهی انجام می گیرد بر من آسان است. آیا این جمله بیان گر تبلور عالی ترین درجه عشق و عرفان الهی در قلب امام حسین (علیه السلام) نیست؟! آیا جز این است که اگر عاشقی در حضور معشوق خود و در راه عشق او آلام و سختی های پی در پی را تجربه کند، چون می داند که معشوق او نظاره گر چنین صبر و پایداری است، مصائب بر او آسان می گردد؟! آیا مفهومی جز عشق حقیقی به خداوند می تواند تفسیرگر این جملات و صحنه های شگفت آوری از این دست باشد؟!

  مناجات آخر امام حسین (علیه السلام) که در آستانه شهادت بر زبان ایشان جاری شد نیز عالی ترین نمود عشق و عرفان است.

  این مناجات زمانی بیان شد که زخم های مکرّر بر بدن امام (علیه السلام) وارد آمده و هر کس با هر چیزی که در دست داشت برای تقرب نزد پرچمداران تاریکی بر پیکر امام(علیه السلام) ضربتی وارد می ساخت. هلال بن نافع در توصیف این لحظات چنین می گوید:

قسم به خدا هرگز کسی را در حال مرگ و غلتیده در خون، زیباتر و نورانی تر از حسین(علیه السلام) ندیدم. نورانیت چهره و زیبایی هیبت او چنان مرا مشغول خود ساخت که قتل ایشان را از یاد بردم. [4]

  امام حسین(علیه السلام) در آستانه شهادت نیز دست به آسمان دراز کرد و چنین گفت:

 خدایا! جایگاه تو متعالی و جبروتت عظیم و عقوبتت شدید است و تو بی نیاز از خلقی. کبریائیت گسترده و بر هر چه بخواهی قادری، رحمت تو نزدیک، وعده تو راست، نعمت تو فراوان، امتحان تو نیت. هنگام دعا نزدیکی و به آنچه آفریدی محیطی، از آن که به سویت توبه آورد توبه پذیری، بر آن چه اراده کنی توانایی، و آنچه را دنبال کنی دست می یابی و هرگاه سپاست گویند شاکری، هرگاه یادت کنند ذاکری. تو را از سر نیاز می خوانم و از سر فقر به سوی تو روی می آورم و از سر خوف نزدت پناه می گیرم و از سر اندوه ناله می کنم و از سر ضعف و ناتوانی از تو یاری می جویم. و برای کفایت کارم به تو توکل می کنم. خدایا میان ما و این قوم تو داوری کن. خدایا بر حکم تو صبورم، ای پناه کسی که بی پناه است. ای ماندگاری که پایانی ندارد، ای زنده کننده مردگان; ای کسی که گواه اعمال هر انسانی. میان من و اینان داوری کن که تو بهترین داورانی! [5]

  امام(علیه السلام) در آخرین لحظات حیات و در حالی که سراسر در خون خود می غلتد به جای آن که از این همه تنهایی و بی یاری و از دست دادن یاران و فرزندان و رخدادهای تلخ پس از شهادت، ابراز گله و اندوه کند و نزد خدا شکایت برد، با این سخنان خداوند را به صفات کمال وجلال می ستاید و تصریح می کند که خداوند بر کار بندگانش محیط و آگاه و بر انجام هر کاری قادر و تواناست. بنابراین اگر به رغم چنین علم و احاطه ای سکوت کرده از سر مصلحت است. از این رو امام(علیه السلام)در برابر قضای الهی سر تسلیم فرود می آورد و در برابر همه این آلام و دردهای جانکاه صبر و بردباری پیشه می سازد. چنان که پس از شهادت فرزند خردسالش فرمود: .الهی ان کنت حبست عنّا النصر فاجعله لما هو خیر منه. خدایا حال که نصرت و یاری را از مابازداشتی آن را وسیله خیر برای ما قرار بده. [6]

  یعنی امام (علیه السلام) می داند خداوند به رغم توان یاری و آگاهی از عمق مصیبت از سرمصلحت از یاری اش باز ایستاده است و چون او خداوند حکیم رازدانی است کاری را بی حکمت و مصلحت انجام نمی دهد، پس سزاوار است بنده عاشق او نیز کارش را به او واگذارد و جز شکر و نیاز سخنی بر زبان جاری نسازد. زیرا آنچه امام(علیه السلام)شاهد آن است به رغم زشتی ظاهری در باطن سراسر زیباست. بدین خاطر است که زینب(علیها السلام) در پاسخ شماتت ابن زیاد که گفته بود، کار خدا را با اهل بیت خود چگونه دیدی؟! فرمود: ما رأیت الا جمیلاً. جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدیم  [7]

 

 بازسازی مفهوم رابطه امت با امام

  پیش از نهضت عاشورا ، چگونگی رابطه امت با امام بیشتر از منظر حقوقی و فقهی و تا حدودی اخلاقی مورد توجه قرار داشت. یعنی صحبت از آن بود که بر امام و پیشوای هر امتی انجام مسئولیت‌ها و وظایفی در برابر مردم واجب است ؛ چنان که او بر مردم نیز حقوقی دارد. به عنوان مثال حضرت امیر (ع) دراین‌باره چنین فرموده است:

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَهُ لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْ لَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْ مَا تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَهِ وَ النَّصِیحَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَهُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَهُ حِینَ آمُرُکُمْ . [8]

  چنان که از این گفتار پیدا است رابطه امام و امت رابطه حق و تکلیف است. یعنی اگر مردم حقی بر حاکم دارند ، تکلیفی نیز در برابر او برعهده آنان است . چنان که درباره حاکم نیز چنین است که اگر در برابر مردم تکلیفی دارد ، حقوقی نیز بر مردم خواهد داشت.

  پیدا است که چنین تصویری فقهی و حقوقی از رابطه پیشوا با مردم ، با نظر داشت حاکمیت فضای حق و تکلیف بر فضای جامعه پدید می‌آید. یعنی آنجا که مردم به گونه‌ای نسبت به وظایف خود در برابر حاکم اسلامی عمل نمی‌کنند ، یا حاکم اسلامی نسبت به انجام وظایف خود در برابر امت دچار سستی و کوتاهی می‌شود، می‌بایست از زبان فقه و حقوق با آنان سخن گفت، چنان که همین زبان درباره رابطه شویی خشک، بی‌روح و فاقد عشق میان زوجین، کارآیی دارد. جالب است که بدانیم فقره مورد استشهاد از گفتار امام علی (ع) بر گرفته از بخشی از خطبه 34 است که برای کوچاندن مردم برای جنگ با مردم شام ایراد شده و چنان که پیش از این اشاره شد ، امام در این خطبه مردم کوفه را به خاطر دنیاپرستی به شدت مورد عتاب و نکوهش قرار داده است. پیدا است که حضرت امیر (ع) به خاطر کوتاهی مردم در برابر وظایف خود از این زبان بهره جسته است. بدون تردید اگر مردم کوفه با امام همراه و همصدا می‌بودند و قدرت آن انسان الاهی را می‌شناختند، امام از رابطه‌ای بس فراتر از مقوله حق و تکلیف با آنان سخن می‌گفت، چنان که امام با یاران همرازش همچون سلمان، عمار یاسر، میثم تمار، کمیل بن زیان، عدی بن حاتم و . رفتاری از نوع دیگر داشته است.

  در نگریستن در نهضت عاشورا نشان می‌دهد که امام حسین (ع) از زبانی فراتر از عرصه فقه و حقوق یعنی زبان عشق با یارانش به گفتگو می‌پرداخت. باری، رابطه‌ای که میان امام حسین (ع) و یارانش برقرار شد رابطه‌ای از نوع عاشق و معشوق بوده است. به این معنا که یاران امام یعنی همانان که تا پای جان با امام ماندند، با تمام وجود به امام عشق می‌ورزیدند ، امام نیز متقابلا چنین عشقی را به آنان ابراز می‌کرد.

  بر همین اساس ، امام حسین (ع) به جای درخواست وفای به بیعت، اجابت حین درخواست، و اطاعت حین فرمان دادن، افزون بر منزل زباله، در شب عاشورا یارانش را مخاطب ساخته و ضمن اعلان رضایت، از آنان خواست تا اگر مایل‌اند بدون هیچ محذوری راه خود را در پیش گرفته و می‌توانند ایشان را تنها بگذارند.

  یاران امام در شب عاشورا پس از شنیدن این سخنان، یک یک برخاسته و اعلام کردند نه یک جان، بلکه اگر هفتاد جان داشتند، در پای پیشوا و مقتدای خود فدا می‌کنند. صحنه‌های عشق و دلدادگی متقابل میان امام و یاران در روز عاشورا به هنگام شهادت هر یک از یاران امام به صورتی روشن‌تر خودنمایی کرد.

  براساس ارتباط عاشقانه میان امام و امت دیگر سخن از مولی و مولی‌علیه و فرمان از قدرت مافوق نسبت به مادون نیست، بلکه سخن از عشق، شیدایی و دلدادگی است. که در چنین فضایی خدمت امام به امت و کرنش و اطاعت امت در برابر امام مرحله‌‌ای بس فراتر از آنچه در قالب حق و تکلیف تصویر می‌شود ، را در برمی‌گیرد.

  درست به همین جهت است که مفهوم محبت در فرهنگ شیعه مفهومی بس پررنگ‌تر از آنچه در میان اهل سنت شناخته شده، پیدا می‌کند. تا بدانجا به استناد روایات اهل بیت‌(ع) دین چیزی جز حب دانسته نشده است. هل الدین الا الحب. [9]

  بدین‌ترتیب اهل‌بیت از مردم خواستند که با شناخت عمیق‌تر از آنان و همگرایی با آنان به پایه‌ای برسند که چراغ عشق به ائمه (ع) در دل آنان افروخته شود که بالطبع عشق از سوی امام نسبت آنان را به دنبال خواهد آورد. این فرهنگ در عموم زیارت‌نامه‌های ائمه انعکاس یافته است.

  آنچه امروز در فرهنگ شیعه به عنوان عشق به ائمه (ع) و بویژه عشق به امام حسین (ع) تبلور یافته، نشانه‌ای است از فرهنگ‌سازی عاشورا در تحول رابطه متقابل امام با امت از مرحله حق و تکلیف به مرحله متعالی عشق و دلدادگی . بر این اساس، بسیاری از سنت‌های رایج میان شیعیان برای زنده نگاه‌داشتن فرهنگ عاشورا را می‌بایست از منظر عشق به امام تفسیر نمود.

  سنت‌های عاشورا نمادی از مقوله عشق متقابل امام و امت

  امروزه که فرهنگ و سنت‌های عاشورا در میان شیعیان حضور پر رنگی دارد، نزدیک به چهارده سده از آن حادثه تلخ و جانگداز که به تعبیر روایات بزرگترین مصیبت عالم انسانی است [10] ، می‌گذرد. به استناد منابع و اسناد تاریخی ، بزرگداشت خاطره کربلا و زنده نگاه‌داشتن یاد و خاطره نهضت عاشورا با عشق و شوری هر چه تمام‌تر در آغاز از سوی بازماندگان کاروان امام حسین (ع) و بویژه از سوی، زینب، ام‌کلثوم و نیز امام سجاد (ع) در کوفه، شام و سپس در مدینه دنبال شد. امام سجاد (ع) تا پایان عمر با اشک این خاطره را احیا کرد و امام باقر (ع) افزون بر برنامه‌هایی در طول حیات برای احیاء فرهنگ عاشورا، وصیت نمود که از طرف او همه ساله در منی مراسم سوگواری برای امام حسین (ع) برگزار شود. و از آن پس ائمه (ع) با شروع شدن ماه محرم ، حالت حزن و عزا گرفته و در خانه‌ها یا مجامع عمومی با دعوت از شاعران و مرثیه‌سرایان یاد و خاطره کربلا را زنده نگاه می‌داشتند.

  در این راستا روایات فراوانی از اهل بیت (ع) درباره ثواب عزاداری برای امام حسین (ع)، ثواب گریستن یا گریاندن یا تباکی {تظاهر به گریه} بر آن حضرت، پاداش سرودن شعر برای امام، رفتن به زیارت امام، یا خواندن زیارتنامه یا سلام دادن به ایشان، به پا کردن مجلس عزاداری، جواز بلکه توصیه به استشفاء با تربت امام حسین (ع)، سجده بر تربت امام، برداشتن کام فرزندان با این تربت و . وارد شده است [11] .

  چنین فرهنگ‌سازی، عشق و علاقه شیعیان به امام حسین (ع) چنان فزونی گرفت که در سخت‌ترین حالات و دوران از احیای فرهنگ عاشورا و ابراز عشق به سالار شهیدان چشم نپوشیدند. بهترین گواه مدعا برخورد بسیار شدید متوکل عباسی و مبارزه مستمر او برای میراندن این فرهنگ و سنت بود. او با بستن آب بر قبر امام حسین (ع) و گماشتن نگاهبانان بر سر راه زایران امام و تهدید به بریدن دست و پای آنان به گمان باطل خویش کوشید تا این فرهنگ را ریشه‌کن کند، اما هرگز به آرزوی خود نرسید و روز به روز بر عشق علاقمندان به امام افزوده شد. این عشق و شیدایی در سده‌های متمادی با فراز و نشیب متعدد دنبال شد تا آن که با حاکمیت آل بویه بر بغداد و فرمان به تعطیلی بازار در روز عاشورا و حضور فعال حکومت در مراسم سوگواری امام حسین (ع) شکل رسمی به خود گرفت و با حاکمیت صفویه در ایران و حمایت همه جانبه آنان از شیعه و فرهنگ شیعی ، فرهنگ و سنت احیای نهضت عاشورا از رنگ و رونق پیش از پیش برخوردار شد.

  واکاوای و ارزش‌گزاری سنت‌های عاشورا

  آنچه امروزه پس از گذشت فراز و نشیب‌های پیشگفته در سنت و فرهنگ شیعیان در برخورد با پدیده‌ عاشورا و بیشتر از هر زمان دیگر در دهه آغازین محرم و بویژه در روز تاسوعا و عاشورا و نیز در اربعین سالار شهیدان، رخ می‌نماید را می‌توان در دو حوزه اصلی مورد ارزیابی قرار داد:

  1- سنت‌های انعکاس یافته در متن روایات؛

  چنان که اشاره شد، سنت گریه بر امام حسین (ع) مرثیه‌سرایی بر آن حضرت، برپایی مجلس عزا و سوگواری برای امام نه تنها در سنت قولی، بلکه در سنت عملی ائمه (ع) مورد تاکید قرار گرفته است. پیدا است که در مشروعیت و هدفمندی این دست از سنت‌ها نمی‌توان تردید کرد.

  درباره این دست از سنت‌ها ممکن است کسی در صدور اصل روایات یا چگونگی و حوزه دلالت آنها تردید کند. به این معنا که ممکن است کسی ادعا کند که گریه بر امام حسین (ع) آن قدر اهمیت ندارد که برای آن بهشت واجب شود. به زعم آنان این دست از روایات را می‌بایست در ردیف روایاتی دانست که حدیث پژوهان گزافه‌گویی و عدم تناسب میان عمل و کیفر و پاداش در آنها را ازنشانه‌های جعلی بودن آنان دانسته‌اند [12] .

  چنان‌که ممکن است کسی مدعی باشد که روایات ناظر به پاداش گریه برای امام حسین (ع) ، ناظر به دوران خاص و برای تشویق مردم به زنده نگاه داشتن خاطره مهم و تاثیرگذار کربلا است. اما در دوران ما که دیگر خطر از میان رفتن یاد و خاطره نهضت عاشورا منتفی است، موضوعی برای این دست از روایات باقی نمی‌ماند. چنان‌که محقق و حدیث پروژه معاصر آقای دکتر بهبودی درباره روایات گریه بر امام حسین (ع) چنین تحلیلی را ارائه کرده است [13] .

  در پاسخ از این دو شبهه باید بگوییم:

  میان گریه بر امام حسین (ع) و وعده ورود به بهشت رابطه گزاف‌گونه برقرار نیست ؛ زیرا

  اولا : روایت بیانگر برقراری رابطه عاطفی و عاشقانه میان امام و امت است که در قالب گریه تبلور یافته است. چه، اگر شخص به مرتبه‌ای از عشق و باورمندی به امامت و شخصیت معنوی و ملکوتی امام حسین (ع) و مظلومیت ایشان و محق بودن در قیام و مبارزه با ستمگران زمان خود نایل نگردد ، هرگز قلب او شکسته نشده و اشک بر چشمانش جاری نخواهد شد. و این همان عشق و محبتی است که براساس مبحث پیشین به عنوان اس و جوهر دین از سوی اهل بیت (ع) مورد تاکید قرار گرفت.

  ثانیا: روایات در مقام بیان این نکته‌اند که گریه به خاطر ایجاد رابطه عشق و محبت به منزله معدات می‌تواند شخص را به بهشت برساند ؛ نه آن که صرف گریه را علت تامه معرفی کرده باشند. و این امر اختصاص به گریه بر امام حسین (ع) ندارد و عموم روایاتی که در آنها انجام یک کار سبب ورود به بهشت اعلام شده ، مشمول این قانون است ؛ یعنی معصوم در مقام تبیین علت ناقصه است . شاهد مدعا آن که در روایات دیگر ترک نماز، ترک زکات، ترک حج، ریا، سمعه و شکر و .به عنوان موانع ورود به بهشت اعلام شده است. بنابراین وقتی گریه زمینه ساز ورود به بهشت دانسته شده به این معنا است که گریه معد و زمینه ساز ورود به بهشت و یکی از شرایط آن است و در صورتی که سایر شرایط به آن ضمیمه شود و نیز موانع کنار رود ، شخص به بهشت خواهد رفت. اقتضای نگاه فراگیر به روایات که مورد تاکید ائمه (ع) قرار گرفته ، همین نکته است.

  درباره شبهه دوم و انحصار روایات فضایل گریه برای امام حسین (ع) باید بگوییم:

  اولا: با توجیهی که از این روایات ارائه کردیم و تاکید ائمه (ع) بر جایگاه حب در دین، اشکال و دشواری در مدالیل این روایات لازم نمی‌آید تا به چنین توجیه‌های ناصواب نیاز باشد.

  ثانیا: مضامین روایات فضایل گریه بر امام حسین (ع) عام و فراگیر بوده و هیچ نشانه‌ای از اختصاص داشتن آنها به روزگاری خاص به چشم نمی‌خورد. آیا اگر ظاهر روایات آبی ازتخصیص به دوران خاصی باشد، می‌توان از پیش خود آنها را برخلاف ظاهر حمل کرده و مختص دورانی خاص دانست؟!

  ثالثا: اگر این نظریه پذیرفته شود معنای آن این است که گریه برای امام حسین (ع) خود دارای هیچ ارزش و فضیلت ذاتی نبوده و ائمه (ع) صرفا به خاطر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره امام حسین (ع) در اذهان مردم، برای گریه چنین پاداش‌هایی را در نظر گرفته و به مردم اعلام کردند ! آیا این امر به معنای فریب‌کاری و بازی‌کردن با احساسات و عواطف مردم نیست؟!

  براستی اگر کاری فی حد ذاته هیچ ارزشی نداشته باشد، چگونه می‌توان تصور کرد که امام معصوم (ع) بدان فرمان داده است؟!

  آیا با چنین ادعاهایی دیگر می‌توان به سایر فرامین پیشوایان دینی تن داد و از مردم خواست تا بدانها گردن نهند؟!

 2- سنت‌های انعکاس نیافته در متن روایات، (سنت‌های نوپیدا)

  یعنی بخشی از سنت‌های و شعائری که درباره عاشورا میان مردم رایج شده در روایات اهل بیت (ع) و به عنوان رفتارهای موردنظر و تایید شده اهل بیت (ع) انعکاس نیافته است. نظیر لباس سیاه پوشیدن در مراسم عزاداری امام حسین، زنجیرزنی، و . این دست ازسنت‌ها خود به دو دسته : سنت‌های مباح و سنت های غیرمباح قابل تقسیم‌اند که مختصرا به توضیح آنها می‌پردازیم.

  1-2  سنت‌های نوپیدای مباح

  مقصود ما از اباحه، مفهومی دربرابر حرام و شامل مباح و مکروه است. یعنی آن دسته ازسنت‌های عاشورا که در فرهنگ مردم رسوخ یافته و دارای دو ویژگی‌اند: 1. نوپیدایند، به این معنا که در سنت قولی و عملی ائمه (ع)  نشانه‌ای از آنها یافت نمی‌شود . 2. به رغم نوپیدا بودن هیچ یک از عناوین حرام شرعی بر آنها منطبق نیست.

  پوشیدن لباس سیاه [= به رغم مکروه بودن] ، با دست بر سر و سینه کوبیدن، زنجیر زدن، استفاده از پرده، علم و کتل، از نمونه‌های این دست از سنت‌های عاشورا به شمار می‌روند. برخی از اندیش‌وران بر این باورند که این سنت‌ها در دوران صفویه و با الهام از مراسم مسیحیان در مراسم سوگواری در رثای به صلیب‌ کشیدن عیسی (ع) وارد فرهنگ تشیع شده است.

  با صرف‌نظر از خاستگاه این سنت‌ها ، انجام این دست از سنت‌ها در مراسم سوگواری امام حسین (ع) مادامی که به نیت و نگاه شرعی بودن انجام نگیرد و عناوینی همچون تشبه به کافران یا مشرکان یا ایذای نفس بر آنها صادق نباشد _ که ظاهرا عدم صدق این عناوین قابل دفاع است _ دلیلی بر حرمت و ممنوعیت آنها وجود ندارد.

  2-2  سنت‌های نوپیدای غیرمباح

  برخی از سنت‌های رائج یا غیررائج در عزاداری امام حسین (ع) در عین نوپدید بودن و عدم انعکاس در سنت قولی و عملی پیشوایان دینی با سایر آموزه‌های دینی دچار چالش بوده و دلایل روشنی بر حرمت آنها وجود دارد. در این گونه موارد درباره حرام شمردن و وم مبارزه با آنها نباید تردیدی روا داشت.  براین موارد باید آن دسته از سنت ها که حکم آنها میان فقها مورد اختلاف است را باید افزود .

  برخی از سنت‌های نوپیدای غیرمباح یا مورد اختلاف میان فقها در باره اباحه یا حرمت آنها در زمینه عاشورا بدین قرار است:  همراه ساختن مرثیه‌سرایی بر امام حسین (ع) با غنای حرام [= غنای آوازی] یا استفاده از آلات موسیقی و همراه ساختن مرثیه‌سرایی با موسیقی از نوع حرام {= غنای ابزاری}؛ ‌شدن { = کندن پیراهن که در میان برخی از هیات عزاداری متداول است } به هنگام سینه‌زدن دربرابر نا محرمان یا مواردی که زمینه لغزش‌ را فراهم می‌سازد؛ استفاده از زنجیرهای سنگین با کوبیدن یا آویختن آنها بر بدن که استعمال آنها با با زخم و خونین شدن پشت یا سینه همراه است؛ زخم‌کردن صورت با کشیدن آن بر روی زمین که در میان شماری از گروه‌های عزاداری رایج است، قمه‌زنی که از بارزترین مصادیق خود ایذایی است و متاسفانه به رغم مخالف‌های فقها، هم چنان آشکار و پنهان میان شماری از سوگواران رائج است .

  عالمان و فقیهان شیعه عموم این دست از سنت‌ها را نامشروع دانسته و پیوسته مردم را به ترک آنها فراخوانده‌اند. بویژه آن‌که دشمنان مکتب اهل بیت (ع) با بزرگ‌نمایی آنها در نگاه جهانیان، درصدد مشوه ساختن چهره اهل بیت و شیعیان برآمده و با انعکاس تصاویر یا فیلم ‌هایی از این صحنه‌ها اهداف شوم خود را دنبال می‌کنند.

  به هر روی، آنان خوب می‌دانند که در چنین مواردی عالمان دینی به وظیفه خود عمل کرده‌اند و این تنها اختصاص به تشیع ندارد که شماری از جاهلان هماره به تن ندادن به راهنمایی عالمان دینی، بر رفتار نامطلوب خود با ادعای عشق به دین تاکید می‌ورزند.

  البته به این دست از علاقمندان امام حسین (ع) که سنت‌های نامشروع عاشورایی خود را ناشی از عشق و شیدایی خود به امام حسین (ع) می دانند ، باید این نکته را گوشزد کرد که عشق تنها در صورتی قابل دفاع و توجیه است که با شرع یا عقل هماهنگ باشد. و در صورتی که شرع یا عقل رفتاری با ادعای عاشقانه بودن را تخطئه کنند، به یقین در عاشقانه بودن آن رفتار باید تردید کرد . چه ، شرع یا عقل هرگز با عشق حقیقی ستیز نداشته و ندارند. امید آن که تمام سنت‌های عاشورایی در عین همراه بودن با عشق و شیدایی به امام حسین (ع) و یاران مظلومش ، هماره با شرع و عقل نیز هماهنگ گردد.

کتابنامه

    نهج البلاغه

  1.  ائمّتنا، علی محمد علی دخیّل، چاپ ششم، بیروت، دارالمرتضی، 1402.
  2.  الاحکام السلطانیه ، علی بن محمد ماوردی ، بیروت ، دار الکتاب العربی ، 1420 ق .
  3. احیاء علوم الدین ، ابو حامد غزالی ، حلب ، دار الوعی ، 1419 .
  4. الاربعین ، شیخ شمس الدین ماحوزی ، قم ، امیر ، 1427 .
  5.  الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید، مؤسسه آل البیت (علیه السلام) ، 1413.
  6.  اعیان الشیعه ، سید محسن جبل عاملی ، بیروت ، دار التعارف للمطبوعات ، بی تا .
  7. اقبال الاعمال، علی بن موسی سید بن طاووس، تحقیق: جواد قیومی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1416.
  8. امامان شیعه و جنبشهای مکتبی ، محمد تقی مدرسی ، ترجمه حمید رضا آژیر ، مشهد ، بنیاد پژوهش های اسلامی ، 1367.
  9. بحار الانوارالجامعه لدرر اخبارالائمه الابرار ، مجلسی، محمد باقر، بیروت، مؤسّسه الوفاء، 1403.
  10.  تفصیل وسائل الشیعه الی مسائل الشریعه، محمد بن حسن شیخ حرّ عاملی، چاپ ششم، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1367
  11. الجامع الصحیح، (صحیح بخاری)، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دارالفکر، 1401.

 جواهر التاریخ ، شیخ علی کورانی ، بی جا ، بی تا .

  1. حیاه الامام الحسین (علیه السلام) دراسه و تحلیل، باقر شریف قرشی، نجف، الادب، 1394

 دلایل الصدق ، شیخ محمد حسن مظفر ، قاهره ، دار العلم ، 1369 ق .

  1. رجال الحدیث و تفصیل طبقات الروات ، سید ابو القاسم خویی ، بی جا ، بی تا .
  2. السنن ، ترمذی، محمد‌بن عیسی، بیروت، دارالفکر، 1403.
  3. سنن ابن ماجه ، محمد بن یزید قزوینی ، بیروت ، دار الفکر ، بی تا .
  4. سنن ابی داود ، سلیمان بن اشعث سجستانی ، بیروت ، دار الفکر ، 1410 .
  5. صحیح مسلم، مسلم بن حجّاج نیشابوری، بیروت، دارالفکر، بی تا.
  6. العوالم، (الامام الحسین (علیه السلام) )، شیخ عبدالله بحرانی، تحقیق: 46. مدرسه الامام المهدی (علیه السلام) ، قم، مدرسه امام مهدی (علیه السلام) ،بی تا.
  7. الغدیر فی الکتاب و السنّه وا لتاریخ، علامه عبدالحسین امینی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1379.
  8. فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ابن حجر عسقلانی، بیروت، داراکتب الع

    اربعین حسینی واسرای کربلا

    مسابقه فرهنگی امر به معروف و نهی از منکر

    جایگاه امر به معروف ونهی از منکر در اسلام

    ، ,امام ,  ,ع ,حسین ,السلام ,امام حسین ,علیه السلام ,حسین ع ,امام علیه ,است که ,کلمات الامام الحسین ,العوالم، الامام الحسین ,حیاه الامام الحسین ,دفتر تبلیغات اسلامی،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اندک جایی برای زیستن طبیعت